۱۳۸۹ شهریور ۱۴, یکشنبه

خدا جانم چرا از من قهری ؟ دیگه طاقت ندارم

خدایا سهم من از خستگی های دنیا

بیشتر از توانم شده است خدایا آنچه که من دوست داشتم و از
آن لذت می بردم را از من گرفتی
و در مقابل خواستی که صبوری کنم
و راضی باشم به آنچه تو می خواهی
اما دلگیر شده ام از این همه تنهایی
و سیر شده ام از این زندگی تو بگو
من چه کنم؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر